ادامه نوشته

چند پیامک زیبا به مناسبت میلاد حیدر کرار ع
ادامه نوشته

چند پیامک زیبا به مناسبت میلاد حیدر کرار ع
ادامه نوشته

بنا بوشته مورخين ولادت على عليه السلام در روز جمعه 13 رجب در سال سى‏ام عام الفيل بطرز عجيب و بي سابقه ‏اى در درون ...
ادامه نوشته

لاله در آتش

زندگی نامه شهید حسینعلی ملاشاهی
ادامه نوشته

لاله در آتش

زندگی نامه شهید  بزرگوار عادل شاقوزائی
ادامه نوشته

لاله در آتش

زندگی نامه شهید علیرضا بولاغ
ادامه نوشته

فریادهای خاموش

لاله در آتش

زندگینامه شهید مصطفی سرگزی
ادامه نوشته

فاطمه همچون فاطمه (س )رفت

زندگینامه شهیده بزرگوار خانم فاطمه ترکان (برگرفته از کتاب فریادهای خاموش - چاپ و نشر محفوظ میباشد)

خواهش می کنم بخونید حتما تحت تاثیر قرار می گیرید و حتما برام نظر بذارید....

ادامه نوشته

فراموش شده ها

موضوع از این قراره که سه سال پیش همین موقع ظهر که شد شهر زاهدان شلوغ شد شیعه و سنی پریدن به جون هم به بدترین شکل تو روز روشن شیعه ی مولا قتل عام می شد منم گفتم بهتره فعلا به جای زندگینامه شهدای مسجد جامع زندگی شهدای ظهر اون روز رو که توی آتیش سوختن و کسی به دادشون نرسید و من نمی دونم اون موقع پلیس و آتش نشونی کجا بودن براتون بگم اگه شما می دونید یا مطلع شدید به من هم بگید که به نظرتون چرا کسی به داد این شهدا نرسید اول شروع می کنم با شهیده این شهدا...

شهید علیرضا کرد

بسيجي شهيد عليرضا كرد متولد 1361 بود. عليرضا در يك خانواده مومن و مذهبي تربيت شد. و دوران تحصيل را پشت سرگذاشت. عليرضا آنقدر مهربان و اهل كار و تلاش بود كه به گفته ي مادر شهيد بعضي روزها كه خانواده هم نمي فهميدند كارگري مي كرد. پدر شهيد راننده كاميون هست و از احترام بسيار خوب شهيد به خودش تعريف مي كرد. عليرضا به صورت فعال در همه ي مراسمات مذهبي شركت فعال داشت و هميشه روز و شبهايش را با نواهاي مذهبي و نوحه مي گذراند. عليرضا خيلي ساده زيست بود و به لباس بسيجي افتخار مي كرد. از دوران دفاع مقدس هميشه به خوبي ياد مي كرد و مي گفت:‌اي كاش من هم در آن دوران بودم تا در جبهه ها حضور فعال مي داشتم. مادر شهيد آنقدر از شجاعت و نترس بودن عليرضا مي گويد كه حضور شهيد در كنار شهيد والا مقام گلدوي نشان از همين صحبت مادر شهيد بود. تمام دوستان عليرضا مي گويند كه او بالاخره آنقدر در زيارت عاشورا آرزوي شهادت كرد كه بالاخره به آرزويش رسيد. شهيد عليرضا هميشه دوست داشت كه خلبان بشود. اما انگار پرواز كرد، تا بي نهايت، پرواز كرد تا هميشه بهترين بندگان خدا در فردوس جاويد شود. مادر شهيد مي گفت: ما هيچ عكسي از شهيد نداشتيم. اما بعد از شهادتش فهميديم كه شهيد يك سي دي از عكسهايش را كه همراه با نوحه و مداحي بود درست كرده است . اين سي دي را به خواهرش مي دهد و به دست ما بعد از شهادت عليرضا رسيد. انگار از شهادتش مي فهميد. روز حادثه ابتدا همراه با دوستانش (شهيد گلدوي) به مزار شهداءمي رود و بعد از خواندن دعا، جهت تأمين امنيت مسجد جامع مي رود و همراه با شهيد بزرگوار گلدوي در جلوي درب مسجد به بازرسي مشغول مي شود كه در همان هنگام درگيري شهيد گلدوي با آن ملعون در كنار شهيد حضور داشته و در همان ابتدا به شهادت رسيده بود و ما خبر شهادتش را روز بعد فهميديم. مادر شهيد در مورد عاملان اين حادثه مي گويد:‌ اينها همان يزيديان زمان هستند كه با اسلام مشكل دارند. مي خواهند بين مردم شيعه و سني تفرقه بيندازند. اما به لطف خدا جز شكست و سيه روزي چيزي نصيب شان نمي شود. اگر جنگ دارند چرا مردانه نمي آيند و روبرو نمي جنگند. پس آنها خيلي پست و كثيف هستند. ما همچنان تحت امر ولايت مقام معظم رهبري هستيم و همه ي اين سختي ها و شهادت ها را به جان مي خريم. بعد از اين مصاحبه فهميم كه شهادت سعادتي هست كه نصيب هر كسي نمي شود و انسان براي رسيدن به اين مقام بايد خيلي استعداد و زمينه هاي خوب و مثبت داشته باشد تا عند ربهم يرزقون شود.

وداع با لاله ها

ادامه نوشته

شهيد عارف، عارفانه پر كشيد
ادامه نوشته

نام مبارک امام پنجم محمد بود.

ادامه نوشته